معجزه کتاب و نوشتن در خودآفرینی
من خودآفرینی را مدیون کتاب می دانم.من خودآفرینی را مدیون نوشتن می دانم.بین خودآفريني و معجزه نوشتن رابطه تنگاتنگی قرار دارد.همان طور که بین من ،کتاب،رشد و توسعه فردی،خودآفرینی ، راه انداری کسب وکار و کارآفرینی رابطه خیلی نزدیکی وجود دارد.مطالعه کتاب باعث شد تا از منجلاب افسردگی،بدخلقی،لذت نبردن از زندگی خلاص شوم.به من جرات داد تا حین کارمندی برای آینده ها برنامه ریزی کنم و به کارآفرینی فکر کنم.مطالعه به من شجاعت داد تا به فکر راه اندازی کسب وکار مورد علاقه باشم.کتاب برای من معجزه بوده.اصلا خودآفرینی فرزند کتاب خواندن های من است.کتاب خواندن باعث شد تا خودم را بشناسم و بدانم که چه نقاط قوتی دارم.مطالعه باعث شد تا ضعف هایم را بپذیرم و برای از بین بردنشان تلاش کنم.
مطالعه باعث شد تا من بدانم که تغییر عادت ممکن هست اما کار راحتی نیست.از دل کتاب ها و هم صحبتی با نویسندگانی از اقصی نقاط جهان این انرژی را گرفتم تا تلاش کنم.شاید گاهی موفقیت داشته باشم و گاهی شکست بخورم .اما در مسیر تغییر قرار بگیرم و این حرکت کردن من و جنب وجوش یعنی خودآفرینی.در سمینارها،همایش ها و….زیادی شرکت کردم و به دنبال یک کپسول برای تغییر بودم، این کتاب بود که باز به کمک من آمد تا بدانم نسخه تغییر هر کس منحصربفرد است همانگونه که خود هر فرد منحصربفرد است.از کتاب یاد گرفتم که بنویسم زیرا نوشتن یعنی متولد شدن افکار و ایده ها ،نوشتن یعنی دیدن دردها ومشکلات،نوشتن یعنی دیدن اینکه چگونه فکر می کنی ،نوشتن یعنی اینکه ببینی برای آینده دوست داری چه کار کنی.من از نوشتن حال خوب و رضایتمندی به دست آوردم.نوشتن را دوست دارم مثل کتاب ومطالعه.نوشتن در روزهای سخت وتلخ زندگی باعث شد تا آرام شوم.نوشتن باعث شد تا در لحظات ابهام وسرگردانی ،با دیدن افکار و ذهیتم مسیر پیش رویم را بهتر ببینم.ببینم چه چیزهایی دارم و به چه چیزهایی نیاز دارم.
کتاب ونوشتن من را متوجه استمرار و حرکت کرد.این دو به من این انرژی را داد تا اگر زمین خوردم باز بلند شوم .به من یاد داد تا فرزندم را جور دیگری تربیت کنم.کتاب و نوشتن به من آموخت که من به یک مربی و کوچ نیاز دارم.من را با دکتر شیرمحمدی و شاهین کلانتری آشنا کرد.من همچنان می خوانم ،می کوشم ،به رشد و توسعه فردی خودم ادامه می دهم به روشی منحصر بفرد به نام خودآفرینی.من از طریق کتاب، برای راه اندازی کسب وکار مورد علاقه و کارآفرینی مسیری را آمده ام که در زمان کارمندی بسیار عجیب و غریب می نمود.
افتادن در این مسیر بود که من را با آقا معلم یعنی محمدرضا شعبانعلی و متمم آشنا کرد.من با خودآفرینی به نوشته هایم ،علاقه هایم نظم دادم.به توانایی هایم پی بردم.اینکه اول خودم را تغییر دهم ،اینکه برای تاثیرگذار بودن اول روی خودم تاثیر بگذارم و سپس با خلق اثرهای ارزشمند در قالب کتاب ،آموزش و….به دیگران هم کمک کنم.
همیشه دوست داشتم ، کارم را زندگی کنم و زندگی ام کارم باشد.برای رسیدن به آن هم به آموختن مدام و یادگرفتن در هر لحظه ادامه داد ه ام و مطمئن هستم اگر از درون رشد کنم این پوسته سخت که اطراف من را گرفته و از ترس،تردید وتنبلی تشکیل شده روز به روز نازک تر می شود و می شکند و من پا در مکان می گذارم.مکان همان محل آرمانی من است که حاصل متبلور شدن ایده ها ،تفکر وتلاشم در قالب نوشتن،آموزش ،کتاب و موفقیت می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید