من چگونه خودم رابشناسم؟
شما هم با این عبارت که خودشناسی اساس خداشناسی ست آشنا هستید؟
این عبارت به درستی بر ارزش خودشناسی تاکید دارد.شناخت خداوند بزرگ با این همه عظمت از مسیر خودشناسی ست.زیرا عظمت ایزد منان در خلق انسان متجلی ست.اما حیف و صدحیف که ما خودمان را نمی شناسیم.واقعیت این است که در خصوص خودشناسی آموزش هم ندیده ایم.ما بعد از مدت های زیادی که ارزشمندترین دارایی یعنی وقت مان را در پشت میزهای خسته کننده مدرسه و دانشگاه تلف می کنیم ،حداقل شناختی از خودمان و توانمندی هایمان پیدا که نمی کنیم هیچ ،بلکه انگیزه وانرژی جوانی مان هم تبدیل به بی انگیزه گی و سرخوردگی می شود.
چه قدر عالی می شد که ما بعد از فارغ التحصیلی مهارت های مورد نیاز شناخت خود،زندگی وکسب و کار را فرا می گرفتیم.چه قدر عالی بود که بعد از فراغت از تحصیل ،برای انتخاب مسیر زندگی به یک جمع بندی رسیده بودیم.گاهی بعد از چندین سال تحصیل به این نتیجه می رسیم که اگر این همه وقت را اگر صرف شاگردی در بازار کرده بودیم ،خیلی بیشتر به سود ما بود.اما در خصوص انتخاب این مسیر چندان اختیار نداریم.زیرا بودن در کلاس های درس به معنی هدفمند بودن و انتخاب بهترین مسیر تفسیر می شود.
تجربه جذابی از یک دوست برایتان نقل کنم که بعد از ازدواج و گذر عمر در یک اداره وقتی با سوالی مواجه می شود که آیا شما به شغل تان علاقه دارید یا نه و یا انتخاب رشته تحصیلی تان طبق علاقه بوده یا نه ؟
گویی به نکته ای اشاره شده که مدت هاست ذهنش را مشغول کرده و منتظر بوده تا درددل را شروع کند.وقتی با مقوله ای به نام خودآفرینی آشنا شده ،بسیار مشتاق شده تا طبق اصول ان پیش رفته و با شناخت خودش، اقدام به راه اندازی کسب وکار مورد علاقه نماید.خوب می دانیم که تغییر کردن کار راحتی نیست اما از طرفی می دانیم اگر انسان اراده تغییر داشته باشد همه چیز ممکن است.
خودشناسی یعناز طریق خودآفرینی ،یعنی، آشنا شدن با ظرفیت های بیکران وجود هر فرد و اینکه هر فردمنحصربفرد است مثل اثرانگشتش،اینکه بدانیم در وجود ما همچون یک معدن ،موادی یافت می شود که در جهان منحصربفرد است وفقط باید امکانات و تجهیزات مورد نیاز برای استخراج آن را باید به کار بگیریم.صحبت من در خصوص خودشناسی به همین ابزار و تجهیزات مورد نیاز برمی گردد.چون در دوران تحصیل علی رغم اشاره گذرا به مبحث خودشناسی چندان در خصوص روش های حودشناسی ،به ما چیزی ارائه نشده است.البته خودشناسی هم در زمینه های مختلفی می تواند صورت گیرد.
در این شکی نیست که موضوع مهم همان نتیجه ای است که از خودشناسی ناشی می شود و ان پی بردن به ظرفیت وتوانمندی های ویژه ،وجودی هر کدام از ما بوده و اگر از این ظرفیت بیکران آگاه شویم ،تغییر کردن وانتخاب مسیر درست با هزینه های کمتری میسر و ممکن خواهد بود.خیلی از ماها در طی زمان های مختلف و بعد از مطالعه کتاب ها و شرکت در سمینارهای مختلف ،تصمیم به تغییر طرزفکر،سبک زندگی ،عادت ها و پی ریز مسیرمتفاوت برای زندگی ،کسب و کار و…گرفته ایم ،اما بعد از چند روز دوباره به همان روال سابق برگشته ایم که این حرکت های نیمه تمام به مرور در ما این ذهنیت را ایجاد کرده که نمی توانیم تغییر کنیم وبهتر است با همین شرایط کنار بیاییم.
بدیهیست که هر بیمار با مراجعه به یک پزشک و بعد از آزمایش های ویژه می داند که در چه زمینه هایی با مشکل مواجه است و نیاز به چه داروهایی دارد.اما در خصوص رشد و توسعه فردی یک نسخه واحد برای همه پیچیده می شود.در حالیکه منظور ما از خودآفرینی ،پیچیدن یک نسخه منحصربفردبرای هر فرد است که بعد از آگاهی و تسلط بر ابزارهای ویزه خودشناسی حاصل می شود.
یعنی فرد با شناختی که از ارزش های وجودی اش پیدا می کند و بعد از آگاهی به نقاط قوت وضعف خود تصمیم می گیرد که در خصوص برطرف کردن ضعف ها چه مسیری را جهت یادگیری ادامه دهد و در راستای بهره برداری از نقاط قوتش اقدام به انجام چه کارهایی کند تابهره وری فردی اش افزایش یابد.در زمینه بهره وری ،کارآیی و اثربخشی دو بال بسیار مهم هستند.مهم است ما از وقت مان و منابع مان به بهترین نحو استفاده کنیم اما باید اقداماتی انجام دهیم که در راستای اهداف اولویت دار ما باشد.گاهی ما کتاب هایی را می خوانیم و دوره هایی را می رویم که اصلاضرورت ندارند،یا الان در اولویت نیستند.
خودآفرینی یعنی شناخت اهداف اولویت دار،یعنی شناخت ارزش های وجودی،یعنی شناخت توانمندی ها و اقدام در این راستا مبتنی بر ویژگی های منحصربفرد فردی و این حرکت ضمن افزایش بهره وری فردی باعث ،افزایش رضایتمندی و حال خوب می شود.گاهی حال خوب بیش از آنکه به امکانات بیرونی زندگی برگردد به میزان بهره مندی از توانایی های درونی برمی گردد.اینکه چه میزان اقدامات بیرونی ما در زندگی و کسب وکار با ارزش های وجودی و درون ما انطباق و سازگاری دارد.
اگر فعالیت های ما انتخابی باشد واین انتخاب نیز با آگاهی و خودآفرینی باشد روزبه روز شرایط درونی وبیرونی رو به رشد خواهد بود و تحمل چالش های مسیر ،آسان تر خواهد بود.پس تصمیم بگیریم به شناخت خود ،تصمیم بگیریم در جهت خودآفرینی و انتخاب مسیری مبتنی بر ویژگی های منحصربفرد فردی که این آغازی ست بر خداشناسی .زمانی به قدرت خداوند پی میریم که از وجودمان اگاه شویم ،آگاه شویم به ظرفیت های درونی ،آگاه شویم به تک بودن هر کدام از انسان ها ،اگر به این باور برسیم که در جورد هر کدام از ما در زمینه خاصی استعداد وتوانمندی وجود دارد آآنگاه به هر فرد به مثابه یک فرشته ویک نشانه از قدرت خداوند نگاه می کنیم و تلاش می کنیم تا به او کمک کنیم در جهت یافتن آن ویژگی و توانمندی و بعد از آن دنیا تبدیل به یک گلستان می شود زیرا از گل های مختلف با رنگ ها وشکل های مختلف در اطرافمان می بینیم که رضایت و حال خوب از وجودشان به اطراف متشعشع می شود .
حال خوب هر کدام از ما منجر به خلق یک جامعه بسیار زیبا می شود.متاسفانه امروزه به دلیل عدم شناخت استعدادهای فردی ،در اطراف مان ،با افرادی مواجه هستیم که مدام از شرایط زندگی ،کسب وکار و…ناله می کنند.شما برای شناخت خودتان تاکنون چه کارهایی را کرده اید؟از چه روشی نسبت به خودتان شناخت پیدا کرده اید؟
دیدگاهتان را بنویسید