نوشتن بر هر دردی دواست.مگه نه؟
امروز دوشنبه 3بهمن ماه ساعت 8.16صبح است. آخرین باری که نوشتم 19دی بوده است. یعنی نزدیک دو هفته است که من نمی نویسم. فکر هم نمی کنم با نداشتن تعهد به جایی برسیم. یعنی با این سبک نوشتن که جسته و گریخته است آن نتیجه مد نظر حاصل نمی شود. برای نوشتن، رژیم غذایی، رشد فردی و….داشتن استمرار، تعهد و ثبات خیلی خیلی مهم است. یکی از مهم ترین برنامه های من سحرخیزی است که تاکنون موفق به اجرایی کردن آن نشدم. یکی دیگر از برنامه هایم راه اندازی کسب و کاری مبتنی بر علاقه ام یعنی کتاب ،آموزش و نوشتن و راه اندازی یک کارخانه تولید اطلاعات است که در آن هم به جز خواندن کتاب های متنوع در راستای اهدا فم ولی عمل نکردن ، اما هر از گاهی نوشتن و هر از گاهی انتشار در وب سایت ،باز اتفاق دیگری نیفتاده است.
معمولا این دغدغه را دارم که من نمی خواهم در شرایط فعلی بمانم و باید تغییر ایجاد کنم اما با این وجود هنوز تا رسیدن به هدفم راه زیادی دارم. البته باید منصف باشم. یعنی اجازه بدهید به خودم و فعالیت هایم نگاهی بیاندازم و ببینم چه تغییراتی نسبت به خودم کرده ام و اینکه انتظار داشته ام به کجا برسم و اگر نرسیده ام دلیل اصلی آن چیست. در اواخر تابستان 1401بعد از چندین بار تلاش ناموفق بالاخره موفق شدم .حتما می پرسید در چه چیزی ؟در ثبت نام برای کلاس نوشتن آقای شاهین کلانتری. خود ایشان با من یک مصاحبه تلفنی داشت و بعد هم به صورت آنلاین 8جلسه کلاس برگزار کرد. اما مشکلی که وجود داشت برگزاری کلاس ها در عصر پنج شنبه ها بود که من درگیر بردن خانواده محترم به سیاخ دارنگون بودم. آخر هفته هایم معمولا درگیر مراسم ختم یا سر زدن به اقوام می شود. قرار بود نوشتن روزانه داشته باشیم. یاد می آید از سال 1395این نوشتن روزانه ذهن من را به خود مشغول کرده است. در کلاس آقا شاهین هم ایشان همین توصیه را می کرد.در پایان همان کلاس ها قرار شد تا اول بهمن ماه روزانه و بنا به توان خود بنویسیم. من نوشتن روزی 1000کلمه را انتخاب کرده ام و اکنون که اول بهمن گذشته و من 23781کلمه نوشته ام. یعنی انگار 24روز نوشتن مرتب. اولین نوشته تاریخ دارم 18آبان است یعنی از 72 روز نوشتن که باید خروجی 72000کلمه باشد من 24000کلمه نوشته ام ،یعنی به 30درصد تعهد م عمل کرده ام ،خوب می دانیم که تعهد 100درصدی باعث موفقیت می شود و نه تعهد 98درصد،من که در ابتدای راه هستم وبا تعهد 30درصدی .
پس نداشتن استمرار و ثبات در عمل و متعهد بودن یکی از بزرگترین مشکلات من است. مشت نمونه خروار است. یا مطالعه متمم، با خودم قرار گذاشتم همزمان با نوشتن روزانه ،روزی فقط 25دقیقه از متمم مطلب بخوانم ،در این موضوع هم تعهد 10درصدی داشته ام. یا در خصوص یاد گرفتن تایپ 10انگشتی ،شاید تعهدم همان 25درصد باشد. در خصوص برنامه روزانه ام برای مطالعه 50 صفحه کتاب احتمالا وضعیت بهتری داشته باشم .البته اجازه بدهید دقیق تر بررسی کنیم ،در این 72 روز باید روزی 50 صفحه کتاب می خواندم یعنی جمعا 3600صفحه،فکر کنم با مطالعه کتاب های نیمه تمام و به پایان نرسیده حدود 1500صفحه خوانده باشم و تعهد 50درصدی.گر چه در این زمینه وضعیت بهتری دارم اما دو نکته را نباید فراموش کنیم .نخست آنکه از 10کتاب فقط یک کتاب به پایان رسیده و ما بقی نیمه تمام مانده و نکته دیگر این که قرار بوده کتاب ها طبق نقشه ذهنی خلاصه نویسی شود و سپس تدریس و وبینار که انجام نشده است.
در خصوص راه اندازی کسب وکار،بعد از یکسال دوندگی (احتمالا به خاطر تعویق انداختن و تنبلی و…این مدت طول کشیده)مجوز آموزشگاه خود آفرینی را گرفتم و بعدش هم هیچ. یعنی انگار فقط منتظر گرفتن این مجوز بودم. قبل از آن که این مجوز را بگیرم ،کلی سقری و کبری داشتم که اگر مجوز و مکان داشته باشم می توانم کلاس برگزار کنم و پول پارور کنم ،اما مشکل از جای دیگری است. اول باید شهید بشوی تا شهید بشوی. اگر در ذهن و درون به یک جاهایی نرسیده باشیم خیلی سخت و حتی محال است در دنیای بیرون به یک جاهایی برسیم.
گاهی اوقات مشکل را در عالم بیرون جستجو می کنیم و همه را مقصر می دانیم ،اما غافل از این هستیم که مقصر اصلی همانی ست که نمی شمریم. این حکایت را شنیده اید که یک شتر سوار همه شتر ها را می شمرد به جز شتری که بر آن سوار بود و در پی شتر گم شده آواره صحرا و بیابان شد.غافل از اینکه عامل بدبختی اش نشمردن شتر زیر پایش بوده است. حال هم به خودم می در راستای هدف خواندن گویم شتر خودت را بشمار. شتر خود را شمرده ای؟
بی پولی ،نداشتن مکان نداشتن مجوز ،نداشتن لوگو و….همه بهانه ای است برای انجام ندادن کار. خیلی از افراد در خانه و از طریق برگزاری وبینار به کلی پول و ثروت رسیده اند. بهانه ها را باید تمام کنم و با انرژی و ثبات قدم ،به سراغ وب سایت برگردم و دوباره برای راه اندازی کارخانه تولید اطلاعاتم بکوشم. اگر می خوام یک کسب و کار آنلاین داشته باشم باید محتویات کتاب ها را استخراج کنم و اقدام به تولید محتوای هدفمند و هوشمند کنم.
باید از پراکنده شدن افکارم دست بردارم. البته که فعالیت هایم باعث شده است موفقیت های زیادی داشته باشم و نسبت به گذشته خودم تغییراتی بکنم ولی هنوز در ابتدای راه هستم. همین که برای آینده و زندگی خودم ،برنامه ریزی کرده ام همین که برای رشد فردی در حال اقدام به مطالعه گرفتن رژیم غذایی، نوشتن، تدریس و آموختن زبان هستم ،بسیار ارزشمند است. قطعا با ترکیب شدن با استمرار و ثبات قدم به همه اهدا فم می رسم.
ناامید نشدن و در نظر گرفتن این نکته که گاهی ایده آل گرایی باعث می شود که خودمان را با بهترین ها مقایسه کنیم باعث شده تا گاهی دلسرد شویم. اما یادمان نرود فرصت ها هم مثل ابر در حال گذر هستند و ما باید به موقع اقدام کنیم. برای زدن به هدف الی الابد فرصت نداریم. از کجا معلوم فردایی باشد و این فرصت به ما برای زیستن داده شود؟
پس با بهره گرفتن از فرصت طلایی امروز و استفاده بهینه از این وقتی که داریم برای تبدیل شدن به بهترین نسخه خودمان می توانیم به همه اهداف و آرزوهای مان برسیم. من با قدردانی از ایزد متعال به دلیل اعطای فرصت زیستن سلامتی و آموختن از سختی به صورت مستمر به تلاش هایم ادامه می دهم. نتیجه را به خودش واگذار می کنم و می دانم برای رسیدن باید رفت، می دانم که با فتح یک قله سنگ بنای صعود به قله بعدی گذاشته می شود. اگر در حال صعود باشیم و در حال رشد باید به خودمان ببالیم. بدبختی روزی است که به گفته مولا علی ،دو روز مان مثل هم باشد. اگر هر روزمان بهتر از روز قبل و با کیفیت تر باشد ،باید خدواند را شکر کنیم و از او بخواهیم بیش از پیش برای دیدن فرصت ها یاریمان کند.
دیدگاهتان را بنویسید