چرا مهارت های نرم یا کاربردی را باید یاد بگیریم؟
من در این وب سایت تصمیم دارم فضایی را فراهم کنم تا شما با کوچینگ ، توسعه فردی و مهارت های نرم یا کاربردی بیشتر آشنا شوید. شاید برای تان جالب باشد که من از سال 95 با واژه کوچ و کوچینگ آشنا شدم.در آن سال ها به دلیل کارمند بودن و لذت نبردن از آن فضا هر نوشته یا موضوعی که می توانست کمک کننده باشد توجه
من را جلب می کرد. با دیدن این نوشته ها بیشتر متوجه می شدم که در زندگی یک سری چیزهایی وجود دارد که من آنها را ندارم.وقتی یک فرد موفق را می دیدم که یک کسب و کار راه اندازی کرده و یا اقدام به کارآفرینی و ارزش آفرینی کرده و مورد تقدیر جامعه قرار می گیرد در درونم شوقی شعله ور می شد و مایل می شدم از آن فرد بیشتر بدانم.
می دانیم امروزه تب مدرک گرایی خوابیده است و افراد باید مهارت بلد باشند. یعنی به عنوان مثال به عنوان یک مهندس برق و….درسته که باید با رفتن به دانشگاه از لحاظ صلاحیت و اعتبار این مرحله را بگذرانم و مدرک مهندسی را طبق اصول وسرفصل های مشخص شده اخذ کنم ، ولی این ابتدای راه است و می بایست با فرا گرفتن مهارت های فنی و تخصصی ضروری در این زمینه، خودم را به عنوان یک مهندس ماهر معرفی کنم و نه فردی که فقط مدرک مهندسی گرفته است.
با فرض اینکه من در یک زمینه خاص از مهندسی برق اقدام به فراگرفتن مهارت های مورد نیاز کردم ،آیا همین کافی ست؟
جواب من خیر است.همانگونه که هر پرنده ای برای پرواز به دو بال نیاز دارد ، یک متخصص برای موفقیت در زندگی شخصی و حرفه ای نیاز به دو نوع مهارت دارد:اولی مهارت فنی یا تخصصی و دومی مهارت نرم یا کاربردی.
فرض کنید من به عنوان یک مهندس برق در زمینه تاسیسات برقی ساختمان اقدام به یادگیری نرم افزار و مهارت های مورد نیاز کردم آیا برای موفقیت در بازار کار همین کافی ست؟
پر واضح است که اگر مدیریت زمان،اولویت بندی،فروشندگی و….بلد نباشم ،مهندسانی که مهارت های نرم یا توسعه فردی و توسعه کسب وکار را فرا گرفته اند گوی سبقت را از من می ربایند.احتمالا در یک راسته از بازار دیده اید که با وجود مشاغل یکسان ، بعضی از مغازه ها یا کسب وکارها پر مشتری تر و شلوغ تر هستند، فکر می کنید دلیل آن چیست؟
من که از مدتی پیش و با شروع خودآفرینی به جزییات دقت بیشتری می کنم در ابتدا فکر می کردم نعل اسبی که در ورودی مغازه ها نصب شده دلیل این موفقیت است اما به مرور که با کسب کارهای آنلاین آشنا شدم که نعل اسبی نمی توانستند در آن بگذارند متوجه شدم دلیل موفقیت در فرا گرفتن مهارت های مورد نیاز و استمرار در آن فعالیت است.
الان هم وقتی می بینم بعضی از دوستانم مدام در حال یادگیری هستند و خودشان به رشد و توسعه خودشان کمک می کنند از آنها هنر یادگیری را یاد می گیرم و در حال آموزش کوچینگ هستم .چون می دانم خودم می توانم بهترین دوست برای خودم باشم.
شما چقدر با کوچینگ آشنا هستید؟
دیدگاهتان را بنویسید