چرا کوچینگ جوابه؟

با آماده شدن پوستر ،اون را به چند نفر ارسال می کنم. مدام با خودم کلنجار می رفتم که آیا پوستر خوب شده یا نه؟ هنوز شک داشتم که آیا این بهترین و کامل ترین پوستری هست که راجع به موضوع آموزش می تونستم آماده کنم. البته پوستر را خودم آماده نکرده بودم و سفارش را به یکی از دوستان که از طریق پیام در فضای مجازی باهاش آشنا شده بودم ارسال کرده بودم و بعد از آماده شدن طرح اولیه با ارسال نظراتم ، به مرور تکمیل شد.
اینها بخشی از تردیدهای من برای مرحله اول یعنی آماده شدن پوستر بود که مقایسه با بهترین حالت باعث شده بود، مدت ها این کار عقب بیفته. یعنی از اول مهر تا الان. بعد از آماده شدن پوستر برای ارسال دوباره یک سری تردید به سراغم اومد از جمله اینکه شاید کسی استقبال نکنه، شاید من را شایسته این تدریس ندانند و….این لیست می تونه خیلی ادامه دارتر باشه ولی من تصمیم دارم به موضوع مهم تری بپردازم. اون موضوع هم این هست که یک فرد به چه میزان می تونه مقابل خودش بایسته و کاری را انجام نده. موضوع هم ابتدا در قالب
اینکه می خوام بهترین باشم ، می خوام کیفیت کارم را بالا ببرم، می خوام بهترین تیم را ردیف کنم، می خوام باکیفیت ترین مطالب را آماده کنم و…..ولی اگر کمی ریشه ای تر به ااین موضوع پرداخت بشه ، ریشه همه اینها به یک سری باورها، ترس ها و محدودیت های ذهنی بر می گرده که باعث شدند تعداد زیادی از انسان های با استعداد شروع نکنند. باعث شده تا یک عمر به کاری مشغول باشند که دوستش نداشتند. باعث شده در حسرت انجام اون کارهایی که همیشه دوست داشتند انجام بدهند ، بمونند.
راهکار چیست؟ چگونه می شود بر این عامل مهم که تبدیل شده به یک مانع مهم که گاهی به صورت مانع هم دیده نمی شود ، غلبه کرد؟ قبل از پاسخ به این سوال به دو تا مطلب می خواهم اشاره کنم. اول اینکه جایی نقل قولی را دیدم با این عنوان :
1-انسان می تواند به بهترین دوست یا بدترین دشمن خودش تبدیل شود از طریق نوع افکارش
2-اکثر افراد مدارک تحصیلای بالایی هم دارند ولی در طی دوران تحصیل شان مهم ترین مهارت های ضروری برای شناخت خودشان را فرا نگرفته اند.
حالا برگردیم به موضوع و پاسخ اون سوال، برای انجام کار باید به ذهن وفکر خودمان رجوع کنیم و افکاری را که قبل از انجام یک کار به ذهن مان خطور می کند را بررسی کنیم. ریشه خیلی از اهمال کاری ها و شروع نکردن ها در آنجاست. البته برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب نیاز به ابزارهای کاربردی داریم. خیلی اوقات شنیدیم که افکار ما تعیین کننده سرنوشت ما هستند، ولی در خصوص جزییات ، اطلاعات کافی نداریم. من از روزی که خودآفرینی را بنا نهادم با فرهنگ کوچینگ آشنا شدم. با ادامه تحقیقاتم در خصوص خودآفرینی ، متوجه شدم که دغدغه های من در خصوص شکوفایی پتانسیل های فردی و اقدام بر این مبنا با کوچینگ مشابهت های زیادی دارد.
تا اینکه تصمیم گرفتم بعد از ثبت استاندارد خودآفرینی در کلاس های کوچینگ یک موسسه معتبر به نام ایمپکت ثبت نام کنم. آشنایی با اساتیدی مثل خانم تری هیس، کاوه وزیری و همکلاسی های ارزشمندم ، دنیای جدیدی را به روی من گشود که باعث شد شروع به اقدام کنم. دست از کامل گرایی وتردید بردارم و همزمان با اقدام کردن یاد بگیرم. در گذشته شبیه فردی شده بودم که به شنا کردن علاقه زیادی داشت و چون یکی دیگر از علاقه مندی هایش کتاب و مطالعه بود، اکثر اوقاتش به مطالعه زندگی نامه قهرمانان شنا، روش های یادگرفتن شنا و…می گذشت وگاهی هم شنا کردن را تصور می کرد ولی هیچگاه اقدام به رفتن به درون آب نمی کرد. تا اینکه متوجه شد بخش مهمی از یادگیری با اقدام کردن رخ می دهد. قطعا در ابتدای کار اشتباه وجود دارد، در سریع ترین زمان نمی تواند شنا را یاد بگیرد و…
ولی به خاطر داشتن اطلاعات فراوان خیلی زودتر از دیگران می توانست به اهدافش دست پیدا کند. با اقدام کردن و شروع کردن بود که شناگر ماهری شد واین هم مدیون آشنایی یا یک کوچ بود. خیلی از ماها به امید رسیدن روزهای مطلوب، شرایط مطلوب و….هیچ گاه شروع نمی کنیم. به شما توصیه می کنم راجع به فرهنگ کوچینگ تحقیق کنید وبرای افزایش عملکردتان حتما از خدمات یک کوچ بهره مند شوید. ما در آکادمی کوچینگ خودآفرینی ،این فرصت رابرای شما فراهم می کنیم تا یک جلسه کوچینگ را به عنوان هدیه ، تجربه کنید.
ممنونم از اینکه وقت ارزشمندتان را برای مطالعه این متن اختصاص دادید. اگر تمایل به تجربه جلسه هدیه کوچینگ داشتید ،همین جا برایمان پیام بفرستید.
درباره آکادمی خودآفرینی
بیوگرافی و توصیحاتی درباره آکادمی خودآفرینی
نوشتههای بیشتر از آکادمی خودآفرینی
دیدگاهتان را بنویسید